حسنی نگو ،بلا بگو ...
توی ده شلمرودحسنی تک و تنها بودحسنی نگو بلا بگوتنبل تنبلا بگوموی بلند روی سیاهناخن دراز واه واه واهنه فلفلی نه قلقلینه مرغ زرد کاکلیهیچکس باهاش رفیق نبود
ادامه